جواب معرکه
روزی مانند همه روزها حاکم خسته به تخت خواب گرم و نرمش میرود. او صبح که از خواب بیدار میشود بسیار آشفته است گویا خواب بدی دیده بوده سریع وزیر را صدا میکند و به او میگوید که فردی را بیاورند تا خوابش را تعبیر کند آن مرد به نزد حاکم آمد و از او خواست خوابش را تعریف کند حاکم گفت که من دیشب در خواب دیدم که تمام دندانهایم افتاده اند و هراسان بیدار شدم سریع تعبیرش را برایم بگو آن مرد گفت که تعبیر خوابی که شما دیدید یعنی تمام اطرافیان شما به زودی میمیرند. حاکم سریع حرف مرد را قطع کرد و به وزیر که کنارش ایستاده بود گفت که سریع این مرد را در سیاهچاله بیندازند و در اسرع وقت او را اعدام کنند حاکم دستور داد وزیر برود و معبر دیگری بیاورد وزیر رفت و بهلول را آورد حاکم باز هم خوابش را تعریف کرد و بهلول گفت که با چیزی که شما تعریف کردید میبینم که عمر شما از تمام اطرافیانتان بیشتر است و شما دیرتر میمیرید حاکم که از حرف بهلول خوشش آمد به او هزاران سکه طلا اهدا کرد صبح آن روز گزمه ای که معبر اول را برای اعدام برد به او گفت زبان سرخ سر سبز میدهد بر
باد...
خودم نوشتم 18 شدم.....
موفق باشی؛